گفتم زعشق تو زیبا حذرکنم
خود را رها زپی دردسرکنم
گفتم گذر کنم ازعشق آتشین
دردو فراق جدائی زسرکنم
گفتم روم پی دلداده ای دگر
شاید که مهرتو ازدل بدرکنم
گفتم بهانه بگیرم زچشم خود
چشمم بجانب وسوی دگرکنم
گفتم به سختی راهش نظرشود
شاید حذرز رهی پرخطرکنم
گفتم که دیده ببندم به روی دل
شاید شود که بدون تو سرکنم
اما نشد زتلاشم چو حاصلی
دیدم به غیر تو نتوان نظرکنم
